عشق از مرگ هم کشنده تر است

اشعار و نوشته های عبدالمهدی نوری

عشق از مرگ هم کشنده تر است

اشعار و نوشته های عبدالمهدی نوری

این صفحه مختص به اشعار و نوشته های عبدالمهدی نوری و موضوعات مرتبط می باشد.
انتشار الکترونیکی مطالب با ذکر منبع بلامانع است.
مشتاق نظرات منتقدانه عزبزان هستم

بایگانی
آخرین مطالب

فرودگاه پر از درهایی است 
که اگر مسافر نباشی
آژیر قرمز می کشند
و خیابانها 
مطابق معمول در آخرین قرار
خلوتند و چراغ ها سبز

از تمام سامانه های جدایی 
تنها
ایستگاه قطار مناسب است
پنجره های بزرگ 
سهم بیشتری از جدایی را
به چشم سرازیر می‌کند 
انقدر که اگر سرریز شود و
ایستگاه را اشک ببرد
باز برنامه حرکت هیچ قطاری 
تغییر نخواهد کرد...
اصلا لوکوموتیو خود 
بهترین مجوز دود کردن است
و هوهوها یش
آه ه ه... بگذریم

سهم من
فرودگاه و خیابان و ایستگاه قطار نیست
من 
در پرچمی از صلح و سکوت
وقتی دوستانم سیاه پوشیده اند
خواهم رفت...

"عبدالمهدی نوری"


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ تیر ۹۴ ، ۱۳:۴۲
abdolmahdi nouri

به شاهرگ زده ام بی هوا و میگویم :
خلاص می شوم امشب به لطف چاقویم!

چگونه قطع کنم دست پیچکی را که 
به سینه ام زد و پیچید دور بازویم؟ 

سرم به شانه ی خورشید می رسید اگر
نمی زدند رفیقان تبر به زانویم!

چنان نواخته این روزگار قلبم را
که تار-تار سپیدی نشسته بر مویم!

چه رفته است براین زندگی که بعداز تو
به مرگ فکر کنم، عاشقانه میگویم !

هزار راه رسیدن به عشق را بلدی !
چراکه تک تکشان را تو بسته ای رویم!

دلم خوش است که جای خودت،خداوندت 
غم _ نداشتنت را نشانده پهلویم!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ تیر ۹۴ ، ۱۳:۳۹
abdolmahdi nouri

غروب، هلهله در کاخ شامیان پیچید
عروس خانه ی خورشید در عزا رقصید!


غریب بودی و در آخرین نفس دیدی
زنی که خون تو را ریخت، رخت نو پوشید!


حروف از پس این درد بر نمی آیند 
سکوت تلخ تو را تشت خون فقط فهمید...


سکوت ارثیه ی خانوادگی تو بود
عجیب نیست که حتی زمین تو را نشنید!


هنوز کوچه ی تشییع مادرت می سوخت
که تیر- تیر به تنهاییت زنی خندید!


و تیر-تیر به تابوت تو تنت را دوخت
کمان تیره ی ابری که ماه را بلعید!


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ تیر ۹۴ ، ۱۳:۲۵
abdolmahdi nouri

این فرق شکافته 
کنایه ای است به تنها شکاف کعبه
و این جوشن بدون پشت
یادگار فرمانده ای
که پشتش به میمنه ی مکر و میسره ی جهل
گرم نبود!
و شمشیر تو
اعجاز خداوند است
در سرسختی جهل
که حتی به تیغ تو بریده نخواهد شد...
تاریخ تمدن را ورق می زنم
هیچ حاکمی از تمام بیت المال
تنها آهنی تفتیده در دست برادر 
نداشته
و هیچ مسلمانی 
غیرتی _ خلخال زنی یهودی نبوده است...
جز همین غریبه که شبهای یتمیمی شهر را 
به دوش کشید و گذشت
من اما کوچه ها را تاب نمی آورم! 
چگونه از کوچه ها بنویسم
وقتی چند سطر قبل 
غیرتت را گریستم؟!
داغ این کوچه ها شعرم را خواهد سوخت...
اصلا کدام قالب کهنه
کدام بحر عروضی
کدام قافیه ی سخت
برای این همه غربت مناسب است؟

به صحرا میزنم
شنیده ام درد های چاه کنی
نخلستان ها را زنده کرده است
چاه ها پر آب تر شده 
و فرشتگان مناجات جدیدی بلد شده اند...
بلند مرتبه ناما!
جای انگشتری 
که در نماز بخشیده ای
در این جهان خالی است
و قرن هاست 
تیر از پای کسی 
ایستاده به نماز 
نمی کشند!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ تیر ۹۴ ، ۱۳:۲۲
abdolmahdi nouri

اینکه پیغامم به دستت می رسد اما نمی خوانی

یعنی اینکه قدر این دل دادگی ها را نمی دانی

یعنی اینکه عشق هم حرفی است محض دلخوشی من

یعنی اینکه احتمالا پای حرفت هم نمی مانی

من که مجذوب همان تلخی بی پایان معروفم

عشق تلخم! تو چرا از طعم لبهایت گریزانی؟

یا سرت گرم است و افتادی به جان شاعری دیگر

یا دلت گرم است می خواهی مرا از خود برنجانی

تا به دست و پای من نخهای نامرئی است مختاری

این عروسک را به هر شکلی که می خواهی بگردانی

مردها در عشق شکاکند و شک مانند یک ماشه است

می چکانی و دقیقا در همان لحظه پشیمانی

من نمیخواهم ولی چون روز می بینم شبی را که

یاد من افتادی و این شعر را با گریه می خوانی


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ تیر ۹۴ ، ۱۸:۴۹
abdolmahdi nouri

عشق ویرانـــگر او در دلــم اردو زده است
هرچه من قلب هدف را نزدم او زده است

بیستون بود دلم... عشق چه آورده سرش
که به ارگ بم ویران شده پهلو زده است؟

مو پریشان به شکار آمــــد و بعد از آن روز
من پریشانم و او گیره به گیسو زده است

دامنش دامنـــه های سبلان است ...چقدر
طعم شیرین لبش طعنه به کندو زده است

مثـــل مغرورترین کــــافر دنیــــــــا که دلش
از کَــفَش رفته و حتی به خدا رو زده است

ناخدایی شده ام خسته که بعد از طوفان
تا دم مـرگ دعــــا خوانده و پارو زده است

تا دم از مرگ زدم گفت:"دعا کن برسی"
لعنتی باز فقط حرف دو پهلو زده است !

 

عبدالمهدی نوری
 

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ تیر ۹۴ ، ۱۸:۰۴
abdolmahdi nouri